دلتنگی نه با قلم نوشته میشود نه با دکمه های سرد کیبورد دلتنگی را با اشک مینویسند...
صفحه اصلی | عناوین مطالب | تماس با من | پروفایل | قالب وبلاگ
نیمه شب آواره و بي حس و حال در سرم سوداي جامي بي زوال *** ***
پرسه اي آغاز كردم در خيال دل به ياد آورد ايام وصال
از جدايي يك دوسالي مي گذشت يك دوسال از عمر رفت و برنگشت
دل به ياد آورد اول بار را خاطرات اولين ديدار را
آن نظر بازي و آن اسرار را آن دو چشم مست آهو وار را
همچو رازي مبهم و سر بسته بود چون من از تكرار، او هم خسته بود
آمد و هم آشيان شد با من او هم نشين و همزبان شد با من او
خسته جان بودم كه جان شد با من او ناتون بود و توان شد با من او
دامنش شد خوابگاه خستگي اينچنين آغاز شد دلبستگي
***
واي از آن شب زنده داري تا سحر واي از آن عمري كه با او شد به سر
مست او بودم ز دنيا بي خبر دم به دم اين عشق مي شد بيشتر
آمد و در خلوتم دمساز شد گفت و گوها بين ما آغاز شد
گفتمش در عشق پابرجاست دل گر گشايي چشم دل زيباست دل
گر تو زورق بان شوي درياست دل بي تو چون شام بي فرداست دل
دل ز عشق روي تو حيران شده در پي عشق تو سرگردان شده
گفت در عشقت وفادارم بدان من تو را بس دوست مي دارم بدان
شوق وصلت را به سر دارم بدان چون تويي مخمور، خمارم بدان
با تو شادي مي شود غمهاي من با تو زيبا مي شود فرداي من
گفتمش عشقت به دل افزون شده دل به جادوي دلت افسون شده
جز تو هر ياري به دل مدفون شده عالم از زيباييت مجنون شده
بر لبم بگذاشت لب يعني خموش طعم بوسه از سرم برد عقل و هوش
در سرم جز عشق او سودا نبود بهر كس جز او در اين دل جا نبود
ديده جز بر روي او بينا نبود همچو عشقم هيچ گل زيبا نبود
خوبي او شهره آفاق بود در نجابت در نكويي طاق بود
روزگار...
روزگار اما وفا با ما نداشت طاقت خوشبختي ما را نداشت
پيش پاي عشق ما سنگي گذاشت بي گمان از مرگ ما پروا نداشت
آخر اين قصه هجران بود و بس حسرت و رنج فراوان بود و بس
يار ما را از جدايي غم نبود در غمش مجنون عاشق كم نبود
بر سر پيمان خود محكم نبود سهم من از عشق جز ماتم نبود
با من ديوانه پيمان ساده بست ساده هم آن عهد و پيمان را شكست
بي خبر پيمان ياري را گسست بي خبر ناگاه پشتم را شكست
آن كبوتر عاقبت از بند رست رفت با دلدار ديگر عهد بست
با كه گويم او كه همخون من است خصم جان و تشنه خون من است
بخت بد بين وصل او قسمت نشد اين گدا مشمول آن رحمت نشد
آن طلا حاصل به اين قيمت نشد...
عاشقان را خودشلي تقدير نيست با چنين تقدير بد تدبير نيست
از غمش با دود و دم همدم شدم باده نوش غصه او من شدم
مست و مخمور و خراب از غم شدم ذره ذره آب گشتم ، كم شدم
آخر آتش زد دل ديوانه را سوخت بي پروا پر پروانه را
عشق من از من گذشتي خوش گذر بعد از اين حتي تو اسمم را نبر
خاطراتم را تو بيرون كن ز سر ديشب از كف رفت ، فردا را نگر
آخر اين يك بار از من بشنو پند بر من و بر روزگارم دل مبند
عاشقي را دير فهميدي چه سود عشق ديرين گسسته تار و پود
گرچه آب رفته باز آيد به رود ماهي بيچاره اما مرده بود
***
بعد از اين هم آشيانت هر كس است باش با او ، ياد تو مارا بس است...
برچسبـهـ ـا :
الکی امید وارش نکن … الکی دلخوشش نکن … الکی بهش نگو رسیدی زنگ بزن … الکی اسمشو صدا نکن که طرف بگه جونم … الکی هی نگو عشق من، زندگی من اون داره حرفاتو باور میکنه لعنتی … وقتی میری داغون میشه ،داغون میفهمی ؟؟؟؟؟؟ داغون …
برچسبـهـ ـا :
هیسسسسسسسس …
کمی آرامتر تنها باش و بی صداتر ←بشکن→
آهسته تر سراغش را بگیر !
ممکن است بیدار شود وجدان نداشته اش ...
برچسبـهـ ـا :
چرازندگی رو سخت میکنی....؟! دلتنگ کسی شدی ~~>> ...زنگ بزن :) میخوای کسی رو ببینی ~~>> ...دعوتش کن ♥ میخوای بقیه درکت کنن ~~>> ...توضیح بده ... سوالی داری ~~>> ...بپرس ;) چیزی میخوای ~~>> ...برودنبالش ← ازچیزی خوشت میاد ~~>> ...حفظش کن θ ازچیزی خوشت نمیاد ~~>> ...ترکش کن χ عاشق کسی هستی ~~>> ...بهش بگو ♥ مافقط یک بار زندگی میکنیم... ∞ سخت نگیر ...↓ ساده باش ...↑
برچسبـهـ ـا :
بعضی ها فقط برای این می آیند
که عاشقمان کنند و بی قرار ,
یک مشت خاطره به آغوشمان بریزند و بروند
و با هرچه یادمان داده اند, تنهایمان بگذارند
بعضی ها فقط می آیند که زود بروند
که داغ شوند و روی دلمان بمانند ...!
برچسبـهـ ـا :
♥♥ ♥♥
ﺗـــــــــﻮﯼ ﺯِﻧـــــــﺪِﮔﯽ ﻫـَـﺮ ﺁﺩَﻣـــﯽ ﯾــِﻪ ﻧَﻔَـــــﺮ ﻫَﺴــﺖ ﮐــِــﻪ . . . . . . . .
ﻫﯿﭽـــﻮَﻗــــﺖ ! ! !
ﻫﯿﭽـــﻮَﻗــــﺖ ! ! !
ﻫﯿﭽـــﻮَﻗــــﺖ ! ! !
ﻓَﺮﺍﻣــــــــﻮﺵ ﻧِﻤﯿﺸـِــــه . . . . . . .
ﯾــــِـﻪ ﻧَﻔــَـﺮ ﮐِـــﻪ ﺍَﺯ ﻫَﻤِــﻪ ﯼِ ﺩُﻧﯿــــﺎ ﺑﯿﺸﺘـَـــﺮ ﺩﻭﺳﺘـِــﺶ ﺩﺍﺭﯼ . . . . . . . .
یــِـــﻪ ﻣُﺨﺎﻃــَــﺐِ ﺧــــــﺎﺹ ﮐــِــــﻪ ﻫَﺮ ﭼِﻘَــــﺪﺭ ﻫــَـــــﻢ
ﺑـــــُـﺰُﺭﮒ ﺑـــــــﺎﺷـــﯽ ﺩَﺭ ﻣُﻘــــﺎﺑــِــــﻞ ﺍﻭﻥ ﺧُﻮﺩِﺗــــﻮ ﮐﻮﭼــــﯿﮏ ﻣﯿــــﺪﻭنی . . . . . . . . . . . .
يِكــى كِه بودَنِـــش جُبـــــرانِ هَمِــــــه \" نَبـــودَناىِ \" دُنياست . . . . . .
اونــيكِه فَقَط يِه لَحظِه ... يِه ثانيِه ... يِه نَفَس اَز عَطرِش ، مَنو هَمون ديوونـــــــــــــه اى ميكُنِه كِه بودَم . . . . . . . . ! ??
برچسبـهـ ـا :
آهاى تویى که قراره یه روز جای منو بگیری!!! خوراکی های تلخ خیلی دوست داره ... ولی بعضی وقت ها خیلی عصبیه باهاش اروم بحرف اروم میشه عاشق راه رفتن زیر بارونه عاشق برفم هس چون خاطره ها ازش داره راستی نازشو خیلی بکش خیلی ناز داره خیلی مهربونه دلش ولی ظاهرا خشنه به دلش نگاه کن نه ظاهرش دوستت داشته باشه تا اخرش به پات میمونه
یادت باشه :
اصلا نمیخوابه
ماکارونی و پیتزا , غذاهای محبوبشه ....
هی بهش نگو این کارو کن ؛اون کارو کن, عصبی میشه ....
آرومتر و صبورتر از اون نمی تونی پیدا کنی ....
عاشق بارون و گیتاره ...
وقتی مریضه هواشو خیلی داشته باش ...
چیزی را تكرار نكن بدش میاد ....
وجودش آرامش کامله ....
ولت نمیکنه قدرشو بدونی ها
خسته که باشه صداش دیوونت میكنه یا وقتی از خواب پا میشه ....
یادت باشه که...
اون همه چیزِ منه ... حق ندارى اذیتش کنی ...!!!
برچسبـهـ ـا :
⇦حکایت عجیبی دارد این اشک…⇨ ✔کافیست حروفش را ↭بهم↭ بریزی تا برسی به کاش... ✘
برچسبـهـ ـا :
آدمک آخر دنیاست بخند آدمک عشق همین جاست بخند دست خطی که تو را عاشق کرد شوخیه کاغذیه ماست بخند آدمک خر نشوی گریه کنی کل دنیا سراب است بخند آن خدایی که بزرگش خواند به خدا مثله تو تنهاست بخند
برچسبـهـ ـا :
درياچه ی غم Lake of sorrow
برچسبـهـ ـا :
تولد انسان
مثل روشن شدن کبریتی است
ومرگش خاموشی آن
بنگر در این فاصله چه کردی
روشنایی بخشیدی یا سوزاندی
برچسبـهـ ـا :
تو این دنیا.تواین عالم میون این همه آدم ببین من دل به کی دادم به اون کس که نمیخوادم دلم شیشه.دلش سنگه واسه سنگه.دلم تنگه
برچسبـهـ ـا :
✔⇦ میگن اگه کسیو خیلی دوست داری⇨✔ ♚⇦ امتحانش نکن که ببینی اون چقد دوست داره... ⇨♚ ✘ اول خودتو امتحان کن …✘ ☜ ببین تحملشو داری بفهمی دوست نداره ツ
برچسبـهـ ـا :
چقدر سخته دستای کسی رو که دوستش داری تو دستای یکی دیگه ببینی و . . . هیچی نتونی بگی ، جز این که بگی . . . آهای غریبه : مواظب عشقم باش
برچسبـهـ ـا :
دست به "صورتم"نزن میترسم بیفتد نقاب خندانی که برچهره دارم....!! وبعد سیل اشک هایم"تو" را با خود ببرد...!! وباز من بمانم و تنهایی.....!
برچسبـهـ ـا :
غرور را دوست دارم... گاهی غرور آخرین تکیه گاه است... غرور همچو نقاشی است که به پشتوانه اش میتوانی... تصویر در هم ویرانت را پنهان کنی ... تو هیچ چیز از من نمیدانی... نمیدانی چقدر سخت است سیل نگاهم را پشت سر غرورم مهار کنم و نقش کسی را بازی کنم که بود و نبود تو برایش خالی از اهمیت است....
برچسبـهـ ـا :
دیگر نه اشک هایم را خواهی دید نه التماسم را.... نه احساسات این دل لعنتی را... به جای احساسی که از بین بردی... درختی از غرور خواهم کاشت...
برچسبـهـ ـا :
زن :من دوستتدارم
مرد:منم دوستتدارم
زن:بهم ثابت کن...اگه دوستم داری دادبزن همه دنیابفهمن......
مردسرشومیاره کنارش گوش زنش وزمزمه میکنه....
دوستت دارممم.دوستت دارممم
زن:چراآروم زمزمه میکنی؟؟؟گفتم میخوام همه دنیابفهمن...
مرد همانطورآروم ادامه میده:آخه تو همه دنیای منی........!!!
برچسبـهـ ـا :
طناب را به گردنم انداختند . گفتند : آخرین آرزویت ؟
گفتم : دیدن عشقم
گفتند : خسته است ، تا صبح برایت طناب بافته . . .
برچسبـهـ ـا :
Design: Bia2skin.ir |